داستانی از مکر زنان

گویند نویسنده ای تصمیم گرفت داستانی در مورد مکر زنان بنویسد

وآنرا حلیه النساء نام گذارد . برای جمع آوری مطالب شروع به سیاحت وگردش در شهرها کرد واز هر مسافرتی مطلبی فراهم آورد.

در یکی از مسافرتها به قبیله ای وارد شده وزنی زیبا وصاحب جمال دید . زن برخاست تا طعامی برای مرد نویسنده آورد - نویسنده مشغول نوشتن ومطالعه کتاب خود شد هنگامی که زن از فراهم آوردن وتهیه غذا برگشت از مولف پرسیدآن کتاب چیست ؟مرد گفت حیله های زنان را جمع آوری کرده ام در نظر دارم کتابی تالیف نمایم . زن خوش منظر پاسخی نداد ومشغول آماده کردن غذا شد وغذا را آماده کرد . بعد از صرف خوراک - زن برخاست لباس فاخر وزیبایی پوشید وخود ر ابا کمال مهارت آرایش کرد - آمد روبروی مهمان مولف نشست وبا انواع دلرباییها وغنج ودلال او رافریفته خود کرد- حس حیوانی بر نویسنده چیره شدوتقاضای وصال نمود-لیکن زن بدفع الوقت سر او را گرم کرد تا ساعتی گذشت - ناگهان شوهر زن از باغ برگشت ودرکوبیددر این حال زن مکار خود را به اضطراب وتشویش انداخت وگفت چه کنم ؟ شوهرم آمداکنون ما را خواهد کشت . اگر فکری داری بگو؟!زن گفت بیا توی صندوق قایم شو. زن او را در میان صندوق گذاشت ودر آنرا قفل کرده وکلید آنرا برداشت . چون شوهر بیامد زنش او را استقبال کردودر پهلوی او با ناز وکرشمه نشست وبا او شوخیهای بسیار کرد وبشوهر گفت امروز حکایت عجیب وغریبی رخ داده است .

شوهر اصرار کرد که موضوه رابگوید.

زن گفت : امروز مردی سیاح به خانه ما آمدوکتابی از حیله زنها مینوشت . از درشوخی ودلربایی با او در آمدم پس آن مرد طلب وصال من کرد. من تعلل ورزیدم تا آنکه تو آمدی او نیز از ترس شما خودش را در میان صندوق قایم کرده من نیز درصندوق را قفل کرده ام واین هم کلید آن صندوق.

مردی که در صندوق پنهان شده بود از شنیدن این حرفها نزدیک بود سکته کند. بالاخره همینکه کلید را جهت باز کردن صندوق بدست شوهر داد - یک مرتبه فریاد زد (مرا یاد است تو را فراموش) یعنی در شکستن جناغ زن پیروز شد ومرد از این اتفاق که غضبناک شده بود از منزل خارج گردید - پس ار اینکه شوهر از خانه بیرون رفت زن صندوق را باز کرده مرد نویسنده رابیرون آورده وگفت : نمیدانم این حیله رادر کتاب خود نوشته بودی یا نه ؟!

مرد مولف کتاب خود را پاره پاره کرد واز قبیله بیرون رفت.

نظرات 3 + ارسال نظر
رفیع شنبه 22 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:30 ب.ظ

خیلی خوبه!

ممنون که وقت گذاشتید ومطالب رو خوندید

حسین شنبه 22 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 03:56 ب.ظ http://www.akslar.com

عزیزم وبلاگ قشنگی داری.من هر روز به وبلاگهای زیادی سر میزنم ولی وبلاگ شما یه چیز دیگست

نظرلطف شماست دوست عزیز

آموزشکده خوارزمی شنبه 22 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 06:09 ب.ظ http://www.amoozeshkade.com/forum.php

سلام
اگه محصل هستی توصیه میکنم حتما به اولین انجمن تخصصی درسی ایران یه سری بزنی و از مزایای اون استفاده کنی.
اگه سوال یا مشکل درسی هم داری میتونی عضو بشی و سوالتو اونجا مطرح کنی تا اساتید آموزشی جوابتو بدن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد