خانم ناهید نوری :
به نام خدایی که زن آفرید / حکیمانه امثال ِ من آفرید
خدایی که اول تو را از لجن / و بعداً مرا از لجن آفرید !
خانم ناهید نوری :
به نام خدایی که زن آفرید / حکیمانه امثال ِ من آفرید
خدایی که اول تو را از لجن / و بعداً مرا از لجن آفرید !
دختر ترشیده ای شب را نخفت
راز خود را با خدا تا صبح گفت
"کای خدای مهربان و خوب من!
کی رسد از راه آن محبوب من؟
در راستای اینکه بحران بی شوهری در جامعه امروز بوجود آمده کلیه خانمهای محترم می تونن از روش های زیر استفاده کنن و البته مراقب باشن که سوءاستفاده نکنن .
در راستای اینکه بحران بی شوهری در جامعه امروز بوجود آمده کلیه خانمهای محترم می تونن از
چه وقت می توان
ازدواج پایدار کرد؟!دانایی
را پرسیدند: چه وقت برای ازدواج پایدار مناسب است؟
دانا گفت: زمانی که
شخص توانا شود!
پرسیدند: توانا از لحاظ مالی؟
زمانی « بانکی » در دیر « رییومن » موعظه میکرد.
یک مجتهد « شینشو » که به نجات از طریق ورد و تکرار نام بودای محبت اعتقاد داشت ،
از کثرت جمع انبوهی که خدمت « بانکی » میرفتند
پیرزنی در چین زندگی میکرد که بیست سال از راهبی نگهداری کرده بود.
کلبه کوچکی برای او ساخته و ساعتهائی که او به تفکر عبادت فرو میرفت، برایش غذا میپخت.
رهروان ذن دستکم ده سال نزد استاد میآموزند تا بعد به دیگران بیآموزند.
« تنو » که دوران آموزش را گذرانده بود به خدمت « نان ئین » رفت.
آن روز اتفاقاً باران میبارید.
یک جنگاور معروف ژاپنی به نام « نوبوناگه »
با این که تعداد سربازانش به یک دهم نفرات خصم هم نمیرسید ،
تصمیم گرفت به دشمن حمله کند.
خود او میدانست پیروز میشود ، ولی نفراتش مردد بودند.
راهبهای که در جستجوی روشنشدگی میکوشید ،
مجسمهی بودا را ساخت و آن را با برگهای زرین پوشاند.
هر جا میرفت مجسمه را با خود میبرد.
دو استاد ذن به نامهای « دایگو » و « گودو » دعوت شدند خدمت اربابی روند.
همین که وارد شدند « گودو » گفت : "شما طبیعتاً دانائید و قدرت معنوی آموختن ذن را دارید. "